- مشخصات کتاب
- زندگينامه
- گرگنامه
- درباره ي مثنوي گرگ نامه
- ۰۱ - صد هزار ابهام اندر خلقت است
- ۰۲ - در به روي غمگساران بسته ايم
- ۰۳ - عيب اُشتر را به او گفتند فاش
- ۰۴ - هر كسي با ديگ گردد همنشين
- ۰۵ - مرد رندي بر لب دريا نشست
- ۰۶ - واعظي مي گفت: شيطانِ لعين
- ۰۷ - مُقتداي مردمان ، ديوان شدند
- ۰۸ - شاهراهي هست اين ذات بشر
- ۰۹ - من به كه لبيك گويم اي صمد؟
- ۱۰ - من سقوطي كرده ام از آسمان
- ۱۱ - طبع انسان طالب وهم و گمان
- ۱۲ - چون شنيدم از جهان بوي كباب
- ۱۳ - آنچه من بافم ، قَدَر بشكافتش
- ۱۴ - تا به آن روزي كه دندان داشتي
- ۱۵ - بشنو از مُلا و عقل ابترش
- ۱۶ - نكته اي را خوانده ام از « بوالعلا »
- ۱۷ - بوالحسن نامي ، سفيه و بدخصال
- ۱۸ - حاصل دنيا سراسر درد و رنج
- ۱۹ - قاضي شهري به بي عقلي مَـثَل
- ۲۰ - مفلسي از تنگدستي در تعب
- ۲۱ - هر نِدا را نيست ، امّيد جواب
- ۲۲ - « سالكي » از معجزات زر بگو!
- ۲۳ - پيش او از فقر ناليدن چراست؟
- ۲۴ - گفت مسكيني گرسنه ، با كسي
- ۲۵ - عارفي كرد از عجوزي اين سؤال
- ۲۶ - عالِمي مي گفت تاريخ جهان
- ۲۷ - شكوه ها دارم من از جُور فلك
- ۲۸ - عقل اگر داري مكن طي مسير
- ۲۹- آنچه خواهي چون نخواهد شد حصول
- ۳۰ - هر چه دنيا بذر درد و رنج داشت
- ۳۱ - من نكردم اين جهان را خدمتي
- ۳۲ - نكته اي گويم ز جبر و اختيار
- ۳۳ - گر نداري در دهان دندانِ تيز
- ۳۴ - مختصر لطفي جهانت گر كند
- ۳۵ - چون تملّق ، هيچ كالا در جهان
- ۳۶ - مردي اسب خويش را گم كرده بود
- ۳۷ - آدمي گر گِرد سازد بار و برگ
- ۳۸ - آن فقير گرسِـنِه ، وقت نماز
- ۳۹ - آدمي چون سير شد ، عصيان كند
- ۴۰ - عمرِ تو ، پامال اميال محال
- ۴۱ - تا به كِي توليد انبوه ، اي عزيز
- ۴۲ - كودكي گم كرد راه خانه اش
- ۴۳ - ابلهي خوابيده مي نوشيد آب
- ۴۴ - ابلهي را بچه در چاه اوفتاد
- ۴۵ - آزمندي ، خيكي اندر بحر ديد
- ۴۶ - كرد سلطاني ز درويشي سؤال
- ۴۷ - نعمتي دان ، جهلِ عالم سوز را
- ۴۸ - غالبًا ، شادي انسان از بلاست
- ۴۹ - بر در انعام دنيا مي روي؟
- ۵۰ - رفت دزدي خانه مردي فقير
- ۵۱ - اي فلك ، نعمت به من ده بي حساب
- ۵۲ - مدعي من مي شوم روز حساب
- ۵۳ - جاهلي در مرقد عبدالعظيم
- ۵۴ - گفت آن « نوشيعه » را مرد يهود
- ۵۵ - شد سوار اسب ، ملا نصردين
- ۵۶ - آن يكي پرسيد اشتر را كه هي
- ۵۷ - چرخ ، مي گردد به دستوري نهان
- ۵۸ - ابلهي كرد از فقيهي اين سؤال
- ۵۹ - آن يكي گفتا كه من پيغمبرم
- ۶۰ - بانگ ، در بازار ميزد ، احمقي
- ۶۱ - بشنو اين قصه ز دوران قديم
- ۶۲ - وقت مرگِ خويش ، پيري گوركَن
- ۶۳ - دفتري تحرير كردي آن حكيم
- ۶۴ - كاش بودي حضرتِ آدم عقيم
- ۶۵ - آن عرب اشتر به صحرا برده بود
- ۶۶ - با شرارت ، آتشي افروختي
- ۶۷ - اين شنيدم مُشركي از باده مست
- ۶۸ - آن يكي گفتا به مُلا نصردين
- ۶۹ - ابلهي ، مهمان شد اندر مجلسي
- ۷۰ - آن يكي گفتا به مردِ يخ فروش
- ۷۱ - واعظي ميگفت در روز حساب
- ۷۲ - مرد عياري ، سواره ، حين ِ گشت
- ۷۳ - آن سه كودك چند گردو يافتند
- ۷۴ - يك سخن بشنو از آن مرد غريب
- ۷۵ - يادم آيد چند سالي پيشتر
- ۷۶ - يك لطيفه ياد دارم از قديم
- ۷۷ - سارقي قفل دكاني ميبُريد
- ۷۸ - مونس ايام تنهايي من
- غزليات
- اشعار نو
- اشعار طنز
گرگ نامه
مشخصات کتاب
سرشناسه : سالکی، بهرام، 1336 -
عنوان و نام پديدآور : گرگ نامه/ بهرام سالکی.
مشخصات نشر : تهران: مهرمتین، 1390.
مشخصات ظاهری : 238 ص.
شابک : 978-600-92283-1-7
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : شعر فارسی -- قرن 14
رده بندی کنگره : PIR8087/الف33 گ4 1390
رده بندی دیویی : 8فا1/62
شماره کتابشناسی ملی : 2270778
زندگينامه
به نام آنكه جميل است و دوستدار جمال
... سخن از هنرمند ذوالفنون معاصر حضرت اس_تاد بهرام سالكي است كه سختكوشي و ابتكار او در خوشنگاري
و تذهيب مُصحف شريف موسوم به « عقيق » ، معروف و مقبول خاص و ع_ام است. او هنرمند بزرگي ست كه خط بسيارخوشنماي كوفي را تكامل بخشيده و آن را از مهجوريتِ دشوارخواني به مقبوليت خوشخواني رسانده است.
تلاش عظيم انقلابي ديگر حضرت استاد در كتابت و تزيين سه مصحف شريف اعجازين ديگر موسوم به « ريحان » به خط فراموش شدهٔ ريحان ، « خاتم » به خط نسخ ابداعي و « جميل » با آميزهٔ دو خط نسخ و ريحان ، كارنامه اي درخشان براي ايشان ساخته است كه خلق چنين آث_اري ، واقعاً از حدّ طاقت بشري هر هنرمندي بيرون است.
ديگر از هنرهاي حضرت ايشان ، نقاشي در عاليترين سطح است كه نمونه هاي نمايان از آن را در كتابت و مصورسازي بسيار بديع و مبتكرانه ي ايشان ، از « ديوان حافظ شيراز » مي ت_وان ملاحظه ك_رد. تا بداني كه به چندين هنر آراسته است.
از آثار هنرمندانه ديگر استاد ، سرودن مثنوي عالي « گرگ نامه » است؛ اين اشعار عميق و حكيمانه، شرابخانه ايست كه خمار صد شبهٔ همهٔ ما را مي شكند ،